سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راوی حکایت های باقی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رویایی که نیست...

واقعاً چیزای به این سادگی چرا نیست؟اینقدر کار سختیه برای خدا؟یا به ما که میرسه سخت میشه براش!

 

 

رویایی که نیست...

 

در امتداد سرد سنگفرش خیابانی که نیست

اینجا من و گرم قدم هایت و بارانی که نیست

خاک باران خورده و دیدار و نرمای نسیم

دست هایم میزبان گرم دستانی که نیست

موج موسیقی لب هایت و افسون کلام

شانه و گرداب گیسوی پریشانی که نیست

تا شراب شعر چشمان تو طغیان می کند

عشق می نوشم کمی از جام چشمانی که نیست

بی کران سبز اقیانوس آرام دلم

فاش می گویم ولی افسوس می دانی که نیست

 

م.فهیم